نخستین گام در کارآمدی و ثمربخشی هر مطالعه و پژوهش، شناخت مبادی تصوری و تصدیقی، به ویژه مبانی روششناختی آن، است. فلسفة تطبیقی نیز به عنوان روی آوردی نوپا در پژوهش های فلسفی، روش شناسی خاصی دارد که باید آن را کشف کرد و در مطالعات فلسفی تطبیقی به کار بست. شاید بتوان سخنرانی سال 1353 هانری کربن در دانشگاه تهران را نخستین بحث جدّی دربارة فلسفة تطبیقی در ایران دانست. کربن در این سخنرانی، بر اساس دیدگاه خاص خود از حکمت اشراقی و با نقد تاریخ گرایی، تلاش کرد ماهیت فلسفة تطبیقی را آشکار ساخته، روشی کارآمد و غیرسلیقه ای برای آن ارائه نماید. او بر اساس روش پدیدارشناسی فلسفی هوسرل، دربارة فلسفة تطبیقی تأمّل کرد و آن را یگانه روش مطالعات فلسفی تطبیقی معرفی نمود. مقالة حاضر با هدف تبیین دیدگاه کربن دربارة روش شناسی فلسفة تطبیقی با استفاده از مبانی و آموزه های پدیدارشناسی هوسرل و عمدتاً بر اساس متن سخنرانی مزبور و بررسی و نقد آن به قدر میسور به رشتة تحریر درآمده است.