سعيد بهادري/ دانشجوي دكتري مديريت آموزشي، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامي، قم، ايران bsaeid92@yahoo.com
* سيفاله فضلالهي قمشي / استاديار و دكتراي تخصص برنامهريزي درسي گروه مديريت آموزشي، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامي، قم، ايران
دريافت: 23/11/1399 ـ پذيرش: 20/02/1400 fazlollahigh@yahoo.com
چکيده
مفهوم «واسازي» يكي از مفاهيم اساسي فلسفة علم و معرفتشناسي معاصر و رويکردي نوين در عرصة روشهاي کيفي است که کاربستهاي فراواني در علوم گوناگون دارد و ميتوان آن را بهعنوان روشي کيفي براي بررسي پديدهها و مفاهيم مختلف به کار گرفت. معمولاً واسازي را نقد ساختارشکنانه يا شالودهشکنانة متون فلسفي بهحساب ميآورند و در ترجمههاي فارسي اين اصطلاح، «دريدا» نيز ديده ميشود. اينگونه دريافت، با اينکه بخشي از حقيقت را بيان ميکند، اما از بيان بخش مهمتر حقيقت غافل است. واسازي، ضمن بهکارگيري انتقاد بنيادين در خوانش متنها و بررسي پديدههاي گوناگون، روابط ناعادلانه و سلسلهمراتبي ميان مفاهيم و پديدهها را نشان ميدهد و زمينهاي براي ارتباط دوسويه و عادلانهتر را فراهم ميکند. با توجه به رويكرد علوم انساني ـ اجتماعي به روشهاي كيفي پژوهش و نيز جايگاه ويژة روش كيفي واسازي، در اين مقالـه، ابتـدا تعريف و سپس پيشـينة روش واسازي، اهداف واسازي و تبيين جايگاه آن در ميان ساير روشهاي تحقيق، و نقد روش واسازي بيان و در ادامه، اين ادعا مطرح ميشود که واسازي تنها داراي وجه منفي نيست و وجه ايجابي قدرتمندي نيز در آن وجود دارد. در نهايت به اين نتيجه خواهيم رسيد که عمل واسازي، نظريهاي مربوط به متون و بيارتباط با واقعيت بيروني نيست، بلکه رويکردي استراتژيک به پژوهش دارد. دانش واسازانه رويکرد عملي ما به پژوهش و استراتژي پژوهشهاي کيفي را تغيير ميدهد.
کليدواژهها: دريدا، واسازي، پژوهش کيفي، انتقاد.