علوم انسانی مدرن یا جدید از زمان تکوین خود، در تاریخ جدید اروپا درقالب الگوهایی فرانظری پی گیری شده اند که این الگوها با توجه به نقد الگوی متافیزیکی فلسفی و دینی در مورد هستی، انسان و اجتماع، امکان های وجود هستی متعالی در مورد انسان و اجتماع و همچنین راه های شناخت آن از قبیل عقل یا وحی را مورد تشکیک قرار داده اند. این الگوهای فرانظری علوم انسانی جدید از طبیعت گرایی پوزیتیویستی تا ضدطبیعت گرایی هرمنوتیک و پست مدرن را شامل می شود که با وجود تفاوت های اساسی با همدیگر در مواضع فرانظری، در زمینه تقابل با نگرش متافیزیکی یا متعالی در ساحت نظری و عملی با همدیگر وحدت نظر دارند. به نظر می رسد که همین موضع تشکیک امکان وجود حقیقت متعالی در مورد هستی، انسان و اجتماع است که الگوهای علوم انسانی مدرن را در رویارویی با مسئله ارزش های اخلاقی جهان شمول که فرض وجود حقیقت متعالی شرط امکان عینیت، عمومیت و ضرورت آنها است، با چالش مواجه می سازد.
تقی لو، فرامرز، آدمی، علی.(1390) 'نتایج اخلاقی تقابل طبیعتگرایی ـ ضدطبیعتگرایی در علوم انسانی'، دو فصلنامه روش شناسی پژوهش در علوم انسانی، 3(1), pp. 31-58