اخلاق در پژوهش عملیاتی
Article data in English (انگلیسی)
- Ackof, Victor, A. (2010). Indian Journal of Industrial Relations, 48(2), 290-300.
- Ackoff, R. L. (1974). The Systems revolution. Long Range Planning, 7, 2-20.
- Bartolucci, V.; Gallo, G. (2010). OR/MS contributions to peace studies. International Transactions in Operational Research, 17, 475- 483.
- Brans, J. P. (2002A). Ethics and decision. European Journal of Operational Research, 36, 340–352.
- Brans, J. P. (2002-b). Ethics and Decisions: the OATH of PROMETHEUS. European Journal of Operational Research, 140, 191-196.
- Brans, J. P. (2004). The management of the future: Ethics in OR: Respect, multicriteria management, happiness. European Journal of Operational Research, 153, 466–467.
- Brans, J.P, Gallo, G. (2007). Ethics in OR/MS: Past, present and future. Annals of Operations Reseach, 153, 165–178.
- Brans, J.P.; Kunsch, P. L. (2010). Ethics in OR and sustainable development. International Transactions in Operational Research, 17, 427- 444.
- Gass, S. I. (2009). Ethical guidelines and codes in operations research. Omega, 37, 1044–1050.
- Smith, D. K. (2011). A bibliography of applications of operational research in sub-Saharan Africa. International Transactions in Operational Research, 18(2), 149-182.
- Theys, M.; Kunsch, P. L. (2004). The importance of cooperation for ethical decision-making with OR. European Journal of Operational Research, 153, 485– 488.
- Thomas, L. B.; Tammy, G. H.; Martha, C. A. (2006). Promoting ethical behavior and organizational citizenship behaviors: The influence of corporate ethical values. Journal of Business Research, 59, 849–857.
- Walker, W. E. (2009). Does the best practice of rational-style model-based policy analysis already in clued ethical considerations? Omega, 37, 1051–1072.
- Wenstop, F. (2010). Operations research and ethics: development trends 1966–2009. International Transactions in Operational Research, 17, 413–426.
مقدمه
«اخلاق» عبارت است از: قواعد ارزشي و هنجاري يک جامعه که در رفتار افراد آن انعکاس مييابد. «اخلاق کاربردي» آن است که چگونه اصول اخلاقي را بر موارد خاص اعمال کنيم و شامل اخلاق اقتصادي، اخلاق پزشکي، اخلاق محيط زيست، اخلاق علمي، اخلاق در سازمان و مديريت و اخلاق در علم مديريت (تحقيق در عمليات) ميشود (جباري، 1386).
«اخلاق» از ديدگاه معناشناختي جمع «خلق» بهمعناي «عادت و رويه» است. در لغتنامه دهخدا، «اخلاق» بهمعناي «خويها» بيان شده است. علم اخلاق صفات نيک و بد، رفتار پسنديده و ناپسند و هنجارها را مطالعه ميکند (بيات، 1397).
بدينروي علم اخلاق علم بايدها و نبايدها و علم چگونه زيستن و چگونه عمل کردن است. شأن علم اخلاق توصيف و توصيه است. اما «فلسفة اخلاق» که شاخهاي از فلسفه است، شأن تحليلي و فلسفي دارد. «فلسفة اخلاق» به تفکر و تحليل عقلي دربارة موضوعي به نام «اخلاق» ميپردازد. مسائل فلسفة اخلاق به دو حوزة «فرااخلاق» و «اخلاق هنجاري» تقسيم ميشود و اخلاق هنجاري به دو بخش «نظريههاي اخلاق» و «اخلاق کاربردي» منقسم ميگردد. نظريههاي اخلاقي درصدد ارائة معيارها و قواعد کلي درستي و نادرستي اعمال هستند. اين معيارهاي کلي با استعمال در يک حوزة خاص و جزئي، اخلاق کاربردي را ايجاد ميکنند (اترک، 1393).
1. بررسي ادبيات موضوع
اولين بار كنت بولدينگ در 1966 با تأكيد بر كلام مسيح كـه فرمود: «نزديكان خود را همچون خودتان دوست بداريد» بيان كرد: بايد علاوه بر حداكثر كردن سود و حداقل ساختن هزينـه، به منافع ذينفعان نيز توجه شود. از ديدگاه او، تحقيق در عمليات بهسبب فراهم كردن اطلاعات و نتايج بهينه ميتواند بهمثابة ابزاري نويدبخش براي اخلاق بهكار گرفته شود. يكي از فيلسوفان تحقيق در عمليات، نسبيتگرايي تحقيق در عمليـات را يك مسئلة جدي دانسته و در پايان مقالة خود به اين موضوع پرداخته كه تحقيق در عمليات بايد بـه قـوانين اخلاقـي كانـت احتـرام بگزارد: «بايد فقط تصميماتي گرفت كـه در آن بـه انسان بهمثابة يك هدف نگاه شود، نه بهعنوان وسيله» (آذر و ميرمهدي، 1391).
سـال 1971 از سوي جامعة تحقيق در عمليات امريكـا گزارشـي ارائـه شد كه در آن رمزها و راهنماييهايي بهمنظور استفاده در تحقيق در عمليات و علم مديريت معرفي شده بود (ونستاپ، 2010). در تحقيقي تحليلهاي تصميمگيري چندمعياره بهمثابة يـك ابزار مناسب تحقيـق در عمليات، بهمنظور در نظر گرفتن منـافع مختلف ذينفعان و همچنين اخلاقيات معرفي شده اسـت (بارنس، 2004).
در مطالعههاي مروري، بر تلاشهاي صورتگرفته از سوي جامعة تحقيق در عمليات در ايجاد رمزها و راهنماييهاي اخلاقي تأكيـد و مقايسـة آن بـا جوامـع حرفـهاي مرتبط انجام گرفت و نشـان داده شـد که جامعـة تحقيـق در عمليـات تاكنون در پاسخ بـه ايـن حـوزه چندان موفـق نبـوده و نيازمنـد تـلاشهـاي بيشـتر اسـت (گاس، 2009).
همچنـين در تحقيقـي ديگـر، مجموعهاي از معيارهاي ارزيابي در مطالعات تحقيق در عمليـات و مجموعهاي از معيارهاي اخلاقي در ارزيابي فرايندهاي درونـي و يك مجموعه از معيارهاي نتيجهگرا بهمنظور ارزيـابي تعـاملات بين مشتري و ديگر سهامداران ارائه گرديد (واکر، 2009).
در تحقيقي چالشهاي امروزي در رسيدن به توسعة پايدار مطرح گرديد و به نقش تحقيق در عمليات با توجـه بـه ماهيـت اخلاقي آن در حل اين مسائل و توجه به نسلهاي آينـده تأكيـد گرديد (برانس، 2010).
پيشينة بحث
آذر و خدامي (1390) در پژوهشي نشان دادند در حوزة OR هيچ تجزيه و تحليل و الگوسازي و انتخاب ابزار تجزيه و تحليل، بهطور کامل از اخلاقيات مستثنا نيست و درواقع بايد مسائلي نظير ناسازگاري، غيرقابل مقايسه بودن و نااطميناني به حساب آورده شوند. همچنين پيچيدگي ارتباطات، ميان ارزشهاي اخلاقي و شناسايي اهداف جمعي به درک چرايي اين مسئله کمک ميکند که مشکلات کارايي و تخصص در برابر تجزيه و تحليل اخلاقي قرار دارند.
براي رفع اين مشکل، انجمنها و مؤسسات پژوهش عملياتي توانستهاند در قالب اصول و راهنمايي اخلاقي، ارزشهاي اخلاقي و اجتماعي را بيان کنند، ولي بهکارگيري اين اصول و راهنمايي اخلاقي در ايران نيازمند بوميسازي است.
آذر و ميرمهدي (1391) در پژوهش خود نشان دادند: رويكردهاي سنتي و تکبعدي تحقيق در عمليات جوابگوي مسائل پيچيدة اجتماعي و اخلاقي امروز بشر نيستند و ميتوان از دو رويكرد پيشرفتة تصميمگيريهاي چندمعياره و پويايي نظام را در زمينة حل مسائل مرتبط با توسعة پايدار اسـتفاده كـرد. جامعـة تحقيـق در عمليـات و متخصصان آن موظف به توسعه و بهكارگيري فنوني هستند كه جوابگوي اين مسائل انساني و اجتماعي باشند.
توماس بيکر و ديگران (2006)، پژوهشي با عنوان «ارتقاي رفتار اخلاقي و رفتار شهروندي سازماني» انجام دادند. روش پژوهش «پيمايشي» و ابزار گردآوري اطلاعات «پرسشنامه» بود. نمونة آماري مشتمل بر ۴۸۴ تن از مديران انجمن خريد در امريکا بود. نتايج با استفاده از آزمون ضريب همبستگي پيرسون نشان داد سازمان نقش کليدي در رفتارهاي شخصي کارکنان دارد و ارزشهاي اخلاقي ميتوانند در متغيرهاي کليدي سازمان تأثيرگذار باشند که منتهي به سطوح بالاتري از رفتارهاي اخلاقي در بين سازمان ميشوند. آنها همچنين نشان دادند که سطوح بالاتر رفتار اخلاقي، ارتباط مثبتي با رفتار شهروندي سازماني دارد.
آذر و همکاران (1387) در پژوهشي با عنوان «اخلاق در علم مديريت» نشان دادند تصميمگيري در حوزة علم مديريت (OR) بدون توجه به مؤلفههاي اخلاق و مسئوليت اجتماعي واقعبينانه نيست. امـروزه نويسـندگان در خصـوص دخالـت دادن اخـلاق در تصميمگيري فعاليت کرده و روشهايي را پيشنهاد دادهاند. آنان در مقالة خود، ضمن بررسي جامع تحقيقات گذشته و آخرين دستاوردها، به يک روششناسي چنـدشاخصـه دسـت يافتـند کـه پژوهشگران و تصميمگيرندگان را قادر ميسازد مسائل اخلاقي را در الگوسازي و تصميمگيري دخالت دهند.
آيتاللهي (1395) در پژوهش خود نشان داد توجه به ساختار ملاحظات اخلاقي در تحقيق در عمليات و جامع ديدن موضوع، در حل مسائل پيچيدة اخلاقي با استفاده از دانش تحقيق در عمليات و گسترش و نوآوري در استفاده از رويکردهاي نرم و ساختاري بهمنظور حل اينگونه مسائل کارساز خواهد بود.
برانس (2002الف) در تحقيقي با عنوان «اخلاقيـات و تصـميم» بـه مقايسـة دنيـاي طبيعي و انساني و ماهيت تصميمگيري پرداخته و سه قطب اثرگـذار بر هر تصميم (منطقي بودن، ذهنيت، اخلاقيـات) را معرفـي کرده و بيان داشتهاند که در هر تصميمگيري خوب، بايد بـه ايـن سـه قطب توجه شود.
تيس و کانچ (2004) در پژوهشي بر اهميت همکـاري و تشـريک مسـاعي بـهمنظـور دستيابي به مديريت اخلاقي در جامعة نوين آينده توسـط تحقيـق در عمليات، تأکيد و بيان کردهاند که تشريک مسـاعي و همکـاري بـين ذينفعان در تصميمگيريها به شادي همگـاني کمـک ميکند.
2. بررسي مفاهيم
1ـ2. اخلاق حرفهاي
«اخلاق حرفهاي» به چگونگي رفتار، ادب و عمل شخص هنگام انجام کار حرفـهاي اشاره دارد. ايـن کار ميتواند مشاوره، پژوهش، تدريس، نويسندگي، طبابت يا هـر شـغل ديگـري باشـد (ايمانيپور، ١٣٩١). اخلاق حرفهاي به بيان الزامات و وظايف اخلاقي يک حرفه و شغل خاص ميپردازد. «اخلاق حرفهاي» مجموعه استانداردها و قواعدي است که بر نحوة رفتار اعضاي يک حرفه حاکم است (اترک، 1393).
درواقع، «اخلاق حرفهاي» مجموعهاي از اصول و استانداردهاي سلوک بشري است که رفتار افراد و گروهها در يک ساختار حرفهاي را تعيين ميکند و مفهوم آن از علم اخلاق اتخاذ شده است. بهعبارت ديگـر، مجموعه قوانين اخلاقي که از ماهيت حرفـه يـا شـغل بـهدسـتآمـده، «اخـلاق حرفـهاي» نـام دارد (ايمانيپور، ١٣٩١). برخي از الزامات اخلاقي عام و کلي و متعلق به همة انسانها هستند و برخي مختص به انسانهاي خاص در يک حرفه و شغل خاص (اترک، 1393).
2ـ2. پژوهش عملياتي
«پژوهش عملياتي» فني است بهمنظور بهکار بستن روشهاي تحليلي توسعهيافته براي کمك به تصميمگيري بهتر. پژوهش عملياتي با استفاده از روشهايي نظير «الگوسازي رياضي» براي تحليل شرايط پيچيده، همواره به مديران اجرايي توانايي اتخاذ تصميمهاي مناسبتر و ايجاد نظام کارا، بهينه و ثمربخش را خواهد داد. بهسبب ماهيت محاسباتي اين شاخه، پژوهش عملياتي با علوم رايانه پيوند دارد و تحليلگر پژوهش عملياتي معمولاَ از نرمافزارها يا رمزهاي اختصاصي استفاده ميکند که توسط خود يا همکاران وي ايجاد شده است (يگانگي و انبارلو، 1401).
برخي از کاربردهاي پژوهش عملياتي عبارتاند از: مديريت بهينة حملونقل کالا و مواد در شبکههاي ارتباطي جادهاي، دريايي، هوايي و لولههاي انتقال؛ ارزيابي بهرهوري، کارايي و اثربخشي؛ برنامهريزي زماني جلسات در مدارس، دانشگاهها و همايشها با هدف کاستن از زمانهاي تلفشده و افزايش اثربخشي آموزش؛ تخصيص بهينة نيروهاي کاري به مشاغل بودجهريزي بهينه با هدف استفادة مؤثر از هزينهها؛ طراحي ساختار کارخانهها با هدف جريان بهينة مواد و کالاها؛ ايجاد شبکههاي ارتباطي با کمترين هزينه و اطمينان از کيفيت خدمات؛ مديريت آمدوشد خياباني و جادهاي؛ طراحي ساختار تراشههاي رايانهاي با هدف کاهش زمان توليد؛ مديريت جريان مواد و کالا در زنجيرة تأمين پژوهش عملياتي گسترده در سازمانها و مؤسسات دولتي و خصوصي. همچنين بهسبب ماهيت آن، تحليلگران پژوهش عملياتي ميتوانند با استفاده از دانش خود، در حوزههاي تخصصي ديگر وارد شوند (يگانگي و انبارلو، 1401).
3-2. علم مديريت و علم فيزيک
علم فيزيک به الگوسازي موقعيتهاي دنياي واقعي طبيعي ميپردازد و علم مديريت براي نظامهاي انساني الگوسازي ميکند. اما ابتدا بهتر است اين دو با يکديگر مقايسه شوند (برانس، 2002الف). در حقيقت علم ساختارهاي دنياي واقعي را فيزيک و تحقيق در عمليات الگوسازي ميکنند. بدين منظور آن را توصيف، درك و درنهايت، در برخورد و رفتار با OR مديريت مينمايند. هر دو حوزة فيزيک و موقعيتهاي دنياي واقعي ميتوانند به صورت کيفي يا کمي عمل کنند. در رويکرد کيفي، بحث ادراك و احساس مطرح است، درحاليکه در رويکرد کمي، نياز به الگو، سنجش و اندازهگيري (آذر و ديگران، 1387).
از گذشته و بهطور خاص از زمان نيوتن، رويکردهاي کمي در فيزيک مورد استفاده قرار ميگرفت و پيشرفتهاي شگفتآور سيصد سال گذشته در حوزة فيزيک و مهندسي در مواجهه با پديدههاي طبيعي مؤيد اثربخشي استفاده از رويکردهاي کمي در اين حوزه ها بوده است (برانس، 2002ب).
2. يافتههاي پژوهش
1-2. اخلاق و پژوهش عملياتي
اخلاق شامل معيارهايي ميشود كه بهوسيلة آن ميتوان درخصوص درستي يا نادرستي اعمال انسان قضاوت كرد. در دهههاي اخير، توجه به مسائل اخلاقي در علوم گوناگون، همواره مورد تأكيد قرار گرفته و از سوي جامعة تحقيق در عمليات نيز بر لزوم توجه به اخلاق در الگوسازي و تحقيق در عمليات نيز تأكيد شده است و راهنماييها و نظامنامههاي اخلاقي طي دهههاي اخير از سوي محققان و انجمنهاي تخصصي اين رشته براي لحاظ كردن مسائل اخلاقي و در ساخت الگوها ارائه شده و متخصصان را به شفافيت و صداقت در کار تشويق كردهاند.
از سوي ديگر، اين انجمنهاي تخصصي، متخصصان تحقيق در عمليات را به سمت مسائل تصميمگيري كه در آن ابعاد اخلاقي مشهود باشد، سوق دادهاند. اين ابعاد اخلاقي در قلمرو مسائل مربوط به مسئوليتهاي اجتماعي و توسعة پايدار است كه با موضوعاتي (همچون عدالت اجتماعي، آلودگي، ضايعات، تعهدات زيستمحيطي و مديريت مواد خام) مرتبط است (آذر و ميرمهدي، 1391).
3. روند توسعة اخلاق در تحقيق در عمليات
شکل 1: مثلث ارتباطات (آذر و ميرمهدي، 1391)
با استفاده از موضوعات اخلاقي، طيف وسيعي از نگرانيها، از پايداري محيطي گرفته تا عدالت اجتماعي و ارزشهاي انساني در کانون توجه قرار خواهند گرفت (پوراصغر و زحمتكس ممتاز، 1387). نگرانيهاي اخلاقي يکي از بخشهاي مهم در عمليات تجاري و تلاشهاي تحقيقاتي در زمينة مديريت سازماني هستند، بهويژه اينکه نگرانيهاي اخلاقي در موقعيتهاي روابط ناهماهنگ و نامتقارن درون سازمان بديهي به نظر ميرسند. بر اين اساس، ايجاد ساختار فرايند و سنجههايي براي عملکرد اخلاقي در سازمان ضروري است (آذر و ديگران، 1389).
1-3. ابعاد اخلاق در تحقيق عمليات
اخلاق در تحقيق در عمليات، داراي ابعاد گوناگوني است. به مواردي همچون احترام، مديريت چندجانبه، و رضايت خاطر بهمثابة جنبههاي گوناگون رعايت اخلاقيات در تحقيق در عمليات، در پژوهشها و مطالعات صورتگرفته در اين زمينه اشاره شده است (آذر و ميرمهدي، 1391).
1-1-3. احترام
بهطورکلي توجه به نقطهنظرات و ديدگاههاي مختلف همة ذينفعان بايد در بررسيها بهمثابة مسئلة اساسي در فرايندهاي تصميمگيري جامعه در بلندمدت مد نظر قرار گيرد (ونستاپ، 2010). دستکم چهار بخش در حوزة تصميمگيري تأثيرگذارند: صنعت، اقتصاد، دولت، و افراد. «رفتار اخلاقي» در اينجا بهمعناي آن است که هر گروه بايد هنگام تصميمگيري، گروههاي ديگر را مد نظر قرار دهد و به آنها احترام بگزارد (آذر و ميرمهدي، 1391).
2-1-3. مديريت چندجانبه
هر گروه يا عنصر دخيل در تصميمگيري داراي ملاکها و معيارهاي خاص خود است. صنعت داراي معيار کارايي توليد، فناوري اقتصاد برخوردار از معيار مالي، دولت واجد معيار اجتماعي و افراد حائز معيارهاي محيطي هستند (آکوف، 1974). درواقع، مديريت چندجانبه در جستوجوي دستيابي به راهحلي قابل پذيرش براي همة ذينفعان است. نتيجة نهايي بايد مشارکت و همکاري در تصميمگيري باشد (آذر و ميرمهدي، 1391).
در هر برهه از زمان ممکن است هر گروه يا بخش بـر اساس معيارهاي خود راهحل و تصميمگيري بهينهاي ارائه دهد، اما تصور ارائة راهحلي ايدئال توسط هر بخش بسيار ضعيف است؛ زيرا راهحل ارائهشده توسط هر بخش بستگي مستقيمي به معيارها و اهداف همان بخش يا گروه دارد که ممکن است ساير بخشها آن را در نظر نگرفته باشد. بنابراين تصور ارائة راهحلي ايدئال محال مينمايد. بر اين اساس آنچه منطقي به نظر ميرسد اين است که اهداف و معيارهاي همة گروهها يا بخشها را در هم ادغام کنيم. بهعبارت ديگر، ما به راهحلي سازشي احتياج داريم، نه راهحلي بهينه يا ايدئال (آذر و ميرمهدي، 1391).
3-1-3. رضايت خاطر
براي هر گروه يا بخش دستيابي به احساس رضايت از راهحل سازشي، حياتي است و احساس رضايت خاطر زماني حاصل ميشود که نقطهنظرات همة بخشها در نظر گرفته شده باشد. اگر يک گروه خاص از راهحل سازشي احساس رضايت نکند و در جهت دستيابي به اهداف بهينة خود عمل نمايد اين خود نشانة شروع چالشي دوباره خواهد بود. بدون رضايت خاطر ساير بخشها، در آينده ناهماهنگي بهوجود خواهد آمد (آکوف، 1974).
2-3. اخلاق در تصميمگيري
بهطورکلي، سه عنصر اساسي و مهم در تصميمگيري وجود دارد: ذهنيت، عقلانيت، و اخلاقيات (ونستاپ 2010). بررسي هاي بهعملآمده نشان ميدهد دو قطب «عقلانيت» (منطقي بودن راهحل بهينه) و «ذهنيت» در تصميمگيري، بيشترين توجه را به خود معطوف کردهاند و تمرکز تحقيقات در اين زمينه عمدتاً منحصر بر اين دو عنصر بوده است. اما برخي محققان معتقدند: قطب سوم نيز که يک قطب اخلاقي است، بايد مد نظر قرار گيرد. به اعتقاد آنها اگرچه تکامل بشر بحثهاي اخلاقي بيشتري ميطلبد، اما تاکنون اخلاقيات درون تحقيق در عمليات در نظر گرفته نشده است (آذر و ميرمهدي، 1391).
اخلاقيات بهعلت توجه به محيط، بايد در همة تصميمها مطمحنظر قرار گيرند. محيط طبيعي، اجتماعي و همچنين انواع تصميمگيرندگان شامل مؤسسات، سازمانها، شرکتها، دولت و سايران نيز بايد در فرايند تصميمگيري مد نظر باشند. بهطورکلي يک تصميم فقط شامل تصميمگيرنده نيست، بلکه همة کساني که به ساختار اقتصادي ـ اجتماعي تعلق دارند بايد در آن شرکت کنند.
برنامهريزي بايد براي همة افراد صورت گيرد و اين موضوع براي عقلانيت در تصميمات بهينه که بر الگوهاي تکمعياره مبتني است (معمولاً بهينهکردن سود و منافع) مانعي ايجاد نخواهد کرد. در غالب اشکالاتي که در الگوهاي تکمعياره بهوجود ميآيند، مانند تصميمات غلط در بعد اجتماعي (بيکاري، تعارض اجتماعي) يا تصميمهاي غلط با توجه به محيط (اتلافها و آلودگي)، بايد اخلاقيات مد نظر قرار گيرند و اين يک الزام اخلاقي براي نسل جديد است.
آنچه مسلّم به نظر ميرسد اين است که چالشهاي اساسي پيشروي بشريت (مانند توليد مجدد مواد خام، توليد انرژي، پايش دماي اتمسفر، برابري اجتماعي، مديريت اتلافها و آلودگي) که نيازمند مشارکت همة افراد و سازمانها هستند، تنها در ساية يک رفتار اخلاقي قابل پذيرش براي همة افراد ميتوانند قابل پيشگيري باشند. همة خودبينيهاي خاص بايد حذف شوند، همة عناصر انساني بايد مشارکت داده شوند و همه بايد براي پيشنهاد راهبرد مناسب همکاري كنند. آنچه مسلّم مينمايد اين است که تصميمگيريها موضوعاتي بسيار پيچيده هستند که به مشارکت همة افراد بستگي دارند (آکوف، 2010).
از سوي ديگر، پذيرفتن ورود اخلاقيات به مباحث تصميمگيري، خود مستلزم برداشتن گامهاي متعددي است که اولين گام آن تعريفي واضح از «اخلاقيات» است و به دنبال آن بايد رمزها و رفتارهاي اخلاقي را تعيين نمود. درواقع تعريف اخلاقيات از آن جهت واجد اهميت است که مفاهيم اخلاقيات، عقل سليم و عقلانيت با يکديگر همپوشاني داشته و در برخي موارد، افراد آنها و معيارهاي سنجش آنها را بهاشتباه بهجاي يکديگر بهکار ميبرند (برانس، 2002الف).
3-3. دستيابي به تصميم متعادل
سازمانهايي که در جستوجوي اخلاقيات هستند بايد بيانيههاي ارزشي سازمان را با اصطلاحات رفتاري مشخص تعريف نموده، با زمينهسازي و آموزش دادن به مديران و کارکنان خود، بستر مناسبي براي درک اثبات و دستيابي به فرهنگ اخلاقي مد نظر خود فراهم سازند. اين سازمانها بايد اين رمزهاي اخلاقي و اصطلاحات رفتاري مربوط به آنها را در تصميمات سازماني لحاظ کنند (آذر و ميرمهدي، 1391).
يک تصميم متعادل بايد ذيل معيارهاي عقلانيت ذهنيت اخلاقيات گرفته شود. اگر تصميم بهطور خالص عقلاني باشد راهحل بهينة تصميمي نسبتاً ضعيف است؛ زيرا فقط معيارهاي ارزيابي مد نظر هستند. از سوي ديگر، اگر تصميم فقط ذهني باشد، تصميم گرفتهشده ميتواند خطرناک باشد؛ زيرا فقط به نظرات فردي تصميمگيرنده توجه شده است. همچنين اگر تصميمات صرفاً اخلاقي باشند اغلب غيرواقعي خواهند بود. دستيابي به تصميمهاي متعادل کار آساني نيست. هر دانشمندي بايد معيارهاي نامبرده را در بررسيهاي خود در نظر بگيرد و روششناسي مناسب را براي حصول به اين امر بهکار گيرد (آکوف، 2010).
بهطورکلي نگراني و مسئوليت اخلاقي اساسي متخصصان حوزة سازماني اين است که به پيامدهاي عمل خود بهمثابة افرادي حرفهاي آگاه باشند و اين پيامدها را به بحثهاي سلامتي، امنيت و رفاه عمومي اضافه نمايند. اين بحثها و موضوعات با يک ساختار ذهني ارتباط پيدا ميکنند که متخصصان پيش از اقدام به حل مسائل، بايد به آن دست پيدا کرده، آنها را در کانون توجه خود قرار دهند (بارنس، 2007).
4-3. انواع ترکيب الگوهاي تحقيق در عمليات
نگرانيهاي اخلاقي نيازمند توجه بيشتر در تحقيق در عمليات است. بدينروي سه رويکرد براي ترکيب الگوهاي تحقيق در عمليات ارائه ميشود:
ـ تبادل ميان جامعههاي تحقيق در عمليات، بهويژه تنش بين مشروعيت علمي الگوهاي تحقيق در عمليات (اخلاق خارج از الگوهاي تحقيق در عمليات)؛
ـ ادغام اخلاق در الگوهاي آن (اخلاق درون الگوهاي تحقيق در عمليات)؛
ـ ارائه و بحث رويکرد، که ترکيب الگوهاي تحقيق در عمليات فرايند آن است (اخلاق ماوراي الگوهاي تحقيق در عمليات) (آذر و ميرمهدي، 1391).
1-4-3. اخلاق برونالگويي
بهطور منطقي الگوهاي استفادهشده در تحقيق در عمليات، به شناسايي راهحل بهينة مستقل از درک هدف ميپردازند. الگوهاي عيني تحقيق مانعي بر سر راه اخلاق در تحقيق در عمليات هستند و بهعبارت ديگر، اعتبار رسمي راهحلها را تأمين ميکنند و آن را قطعي ميپندارند. اين الگوهاي عيني مانند همة الگوهاي مبتنيبر حداکثرسازي، از الگوهاي علوم طبيعي منتج شدهاند.
روششناسي علوم طبيعي ارزشهاي ذهني را در درجة دوم اهميت قرار ميدهند و براي الگوهاي تحقيق در عمليات، مشروعيت علمي فراهم ميکنند. در علوم طبيعي مانند الگوهاي تحقيق در عمليات، اعتماد کامل و جامع نوعي حالت ايدئال محسوب ميشوند. هيچ نگراني اخلاقي بهطور کامل درون الگوهاي تحقيق در عملياتي عيني وجود ندارد. فرض ابتدايي اين است که اخلاقيات نبايد درون اين الگوها تأثيرگذار باشند. بهعبارت ديگر، ورود اخلاق به اين الگوها موجب خواهد شد الگوها عينيت و مشروعيت علمي خود را از دست بدهند (آذر و ميرمهدي، 1391). يکي از مسئوليتهاي اخلاقي متفقٌعليه اين است که هر الگوي داراي فرايند ساخت از طريق فرضيات، نتايج قابل بازآفريني و بدون دفاع و عيني دارد (گاس، 2009).
2-4-3. اخلاق درونالگويي
بهطورکلي روش واحدي براي ادغام اخلاق درون الگوهاي تحقيق در عمليات وجود ندارد. در اين الگوها تابع يکهدفه وجود ندارد. اين توابع وزنهاي مربوط به خود را که وابسته به ارزشهاي متغيرهاست، ترکيب ميکنند که بهوسيلة توابع عيني نميتوان آنها را مشخص کرد. بهتعبير ديگر، راهحلها به وزنهاي ذهني منطقي قابل پذيرش يا مناسب براي بخشها به جواب بهينة عيني وابسته است. در اين الگو اينها را «ذهني» ميناميم (واکر، 2009).
بيشک تفاوت در اين زمينه بيشتر از ذات تجربي آن نشئت ميگيرد. اندازهگيري وزنها در فرايند جريان اندازهگيري مشکل است و پذيرش ويژگيهاي در دست را ترغيب ميکند. در اين رفتار روابط بين الگوساز و استفادهکنندگان الگو تشخيص داده شده، استقرار مييابد ( آذر و ميرمهدي، 1391).
مطابق نتايج تحقيقات صورتگرفته، اخلاق موضوعي قابل يادگيري است و مهارتهاي اخلاقي بهوسيلة آموزش قابل بهبود هستند. بنابراين در وارد کردن آن در الگوهاي اخلاقي، علاوه بر تعدد آراء دربارة وزنها و متغيرهاي موجود در الگو، اين نکته را نيز بايد در نظر داشت که الگوهاي اخلاقي ساختهشده در طي زمان، ثابت نيستند و براي موقعيتهاي يکسان بر حسب شرايط و زمان تغيير ميکنند (اسميت، 2011).
افزايش توجه به نگرانيهاي اخلاقي و انعطافپذيري اين الگوها منجر به آن شد که پيشنهاد شود درحاليکه وزنهاي ذهني به ارزشهاي ذهني واکنش نشان ميدهند و وزنهاي اخلاقي واکنشي به ارزشها در سطح جامعه يا انسانيت هستند، اخلاقيات نيز ميتوانند بهمثابة مجموعة خاصي از وزنها رفتار کنند. ازاينرو رويکرد مزبور تصويري از ذهنيات فردي (ذهنيات تصميمگيرنده يا الگوساز) و ذهنيات اجتماعي است که ميتواند با الگوهاي ذهني تحقيق در عمليات ادغام شده، موجب اخلاقيشدن بيشتر آنها گردد.
اين امر اجازه ميدهد بين نگرانيهاي اخلاقي عيني و ذهني تعادل برقرار کنيم. در عمل، ممکن است اندازهگيري وزنهاي اخلاقي، حتي از اندازهگيري وزنهاي ذهني فردي مشکلتر باشد. البته ميتوان در اين زمينه از نظر کارشناسان و خبرگان استفاده کرد. اما اين نيز مشکلات مربوط به خود را دارد؛ ازجمله اينکه گروه کارشناسان شامل چه کساني باشند؟ و چه کساني آنها را انتخاب کنند؟ حتي با وجود اين الگوها، بررسي ذات اخلاقي خارج از الگوهاي تحقيق در عمليات ضروري باقي ميماند.
در اين حالت، عناصر حياتي بهاجمال عبارتاند از: توانايي اندازهگيري وزنهاي ذهني (فردي)؛ توانايي داشتن وزنهاي اخلاقي که بهطور کامل اندازهگيري شدهاند؛ ادغام اين الگوها در هستههاي ذهني الگوها؛ تعبير و تفسير الگو وقتي يک راهحل بيابهام براي آن شناسايي نميشود؛ اعتماد کامل همة اجراکنندگان.
در انتخاب وزنها، پيچيدگي الگو رخ ميدهد و در مقايسه با تصميمگيرنده و سازندة الگو، شناسايي آن براي ديگران مشکلتر است (آذر و ميرمهدي، 1391).
3-4-3. اخلاق فراالگويي
برخي از ما در زندگي روزمرة خود داراي حس مسئوليت اخلاقي هستيم. رعايت اخلاقيات براي برخي، مسئلهاي ايماني و اعتقادي مذهبي است و براي برخي ديگر علاقه و اعتقاد شخصي و منطقي بهحساب ميآيد. در اينجا ميتوان اين پرسش را مطرح نمود که تفاوت ميان «عمل اخلاقي» و «اخلاق در عمل» چيست؟ و کداميک از آنها مد نظر است؟
از يک جنبه، جدا کردن اخلاق از الگوهاي تحقيق در عمليات، خود يک موقعيت اخلاقي است، و از جنبهاي ديگر، وارد کردن تحقيق در عمليات در اخلاق، مانع برخي سؤالات اخلاقي ميشود. در نتيجه، سؤال اينجاست که آيا ميتوان راهي براي ترکيب الگو با نگرانيهاي اخلاقي که در ماوراي اين الگوها وجود دارد، تصور نمود؟
يک راه براي جستوجوي چنين رويکردي پذيرفتن ابعاد عملي تحقيق در عمليات است؟ بنابراين ممکن است مسلّم فرض شود که همة الگوها ناکامل هستند و بسياري از بررسيها خارج از الگو باقي ميمانند. يک راهحل براي بيان قرارگيري الگوهاي تحقيق در عمليات درون مفاهيم و موقعيتهاي عملي، شامل رفتار تحقيق در عمليات بهمثابة رابط الگوها با يکديگر و بهمنزلة رابط با واقعيت است (آذر و ميرمهدي، 1391).
نتيجهگيري
اخلاق در پژوهش عملياتي، نقش مهمي در بهبود کيفيت تحقيق در عمليات و پيامدهاي آن دارد. رعايت اصول اخلاقي در پژوهش عملياتي ميتواند موجب افزايش اعتماد به نتايج تحقيقات شود. اين امر ميتواند به تسهيل همکاري و همافزايي بين پژوهشگران و سازمانها منجر گردد.
اخلاق در پژوهش عملياتي ميتواند کيفيت تحقيقات و اعتبار آنها را بهبود بخشد. اطمينان از صداقت و رعايت استانداردهاي اخلاقي به افزايش قابليت تکرار و دقت نتايج تحقيقات کمک مينمايد.
اخلاق در پژوهش عملياتي مسئوليتپذيري پژوهشگران نسبت به نتايج تحقيقات و پيامدهاي آنها را افزايش ميدهد. رعايت اصول اخلاقي ميتواند به احترام به حقوق انساني و حفظ کرامت افراد مشارکتکننده در تحقيقات مدد رساند. اخلاق در پژوهش عملياتي ميتواند به انتشار دانش و انتقال اطلاعات به شکل صحيح و قابل اعتماد کمک كند.
- آذر، عادل و خدامی، سهیلا (1390). اخلاق در پژوهش عملیات. اخلاق در علوم و فناوری، 6(1)، 1-11.
- آذر، عادل و دیگران (1387). اخلاق در علم مدیریت. اخلاق در علوم و فناوری، 3(1-2)، 61-70.
- آذر، عادل و دیگران (1389). ملاحظات اخلاقی در مدلسازی. اخلاق در علوم و فناوری، 5(1-2)، 1-6.
- آذر، عادل و میرمهدی، سیدمهدی (1391). اخلاق در پژوهش عملیاتی و توسعة پایدار. اخلاق در علوم و فناوری، 7(3)، 1-13.
- آیتالهی، امیررضا (1395). حل مسائل پیچیده اخلاقی با استفاده از تحقیق در عملیات. سیزدهمین کنفرانس بینالمللی مهندسی صنایع. سیزدهمین کنفرانس بینالمللی مهندسی صنایع. تهران.
- اترک، حسین (1393). اخلاق کاربردی، معنا و مفهوم. چهارمین همایش ملی اخلاق و آداب زندگی. زنجان.
- ایمانیپور، معصومه (1391). اصول اخلاق حرفهای در آموزش. اخلاق و تاریخ پزشکی ایران، 5(6)، 25-38.
- بیات، غلامرضا (1397). اخلاق حرفهای در حسابداری و حسابرسی. حسابدار، 204، 54-61.
- پوراصغر سنگاچین، فرزام و زحمتکش ممتاز، جواد (1387). ارزیابی راهبردی محیط زیست؛ رهیافتی جهت ارتقای شاخصهای توسعة پایدار در ایران. محیط و توسعه، 2، 9-18.
- جباری محمد (1386). تورم و مخاطرات اخلاقی آن. اخلاق در اقتصاد. همایش علمی اخلاق در اقتصاد. تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری.
- یگانگی، سیدکامران و انبارلو، فاطمه (1401ب). کاربرد پژوهش عملیاتی در بورس. پژوهشهای علوم مدیریت، 4 (13)، 17-32.
- یگانگی، سیدکامران و مسلمی، مهدی (1401الف). کاربرد پژوهش عملیاتی در تصمیمگیری مدیران. پژوهشهای معاصر در علوم مدیریت و حسابداری، 4 )15(، 57-66.