نقد و بررسي ديدگاه عبدالكريم سروش در امكان علوم انساني اسلامي؛ متكي بر مباني معرفت‌شناختي و روش‌شناختي علامه مصباح‌ يزدي

سال دوازدهم، شماره دوم، پياپي 24، پاييز و زمستان 1400‌، ص 39 ـ 52

عباس گرائي/ دكتراي حكمت متعاليه مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) geraei2144@qabas.net
‌دريافت: 23/03/1401 ـ پذيرش: 14/09/1401
چکيده

پرورش ايدة «علوم انساني اسلامي» به‌سبب کثرت بي‌باوران به علوم انساني اسلامي، بي‌نياز از نقد ديدگاه مخالفان نيست. ازاين‌رو اين تحقيق ديدگاه عبدالکريم سروش، يکي از مشهورترين مخالفان علم ديني را براساس انديشه علامه مصباح يزدي نقادي کرده و هدف از آن، تبيين نقاط ضعف استدلال‌هاي اوست. اطلاعات لازم براي تحقيق حاضر با روش کتابخانه‌اي گردآوري و با روش تحليل منطقي بررسي ‌گرديده است. سروش در استدلال اصلي خويش کوشيده است از طريق بررسي موضوع، هدف و روش علم، امتناع علم اجتماعي اسلامي را نتيجه بگيريد. اما بررسي موضوع علوم اجتماعي از وجود عناصر «آگاهي» و «اراده» در آن خبر مي‌دهد و اين کار تقسيم موضوع اين علوم را به «اسلامي» و «غيراسلامي» ممکن مي‌سازد. همچنين امکان دخالت ارزش‌ها در تعيين اهداف اين علوم نيز امکان تقسيم اين علوم را به اسلامي و غيراسلامي اثبات مي‌کند. از سوي ديگر، امکان شکل‌گيري روش‌هايي که از منابع اسلامي بهره مي‌برند ثبوتاً و اثباتاً نظرية «امتناع علوم اسلامي» را رد و «امکان علوم اسلامي» را اثبات مي‌نمايد.

كليدواژه‌ها: علوم انساني، امکان علوم انساني اسلامي، موضوع علم، روش علم، غايت علم، عبدالکريم سروش.