روش شناسی پژوهش در علوم انسانی، سال هفتم، شماره دوم، پیاپی 14، پاییز و زمستان 1395، صفحات 29-48

    نقد و بررسی نظریه روش‌شناختی ابطال‌گرایی پوپر و کارکرد آن در علوم انسانی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    حمید امامی فر / دانشجوی دکتری فلسفة علوم اجتماعی، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / Hamidemami95@yahoo.com
    چکیده: 
    ابطال پذیری از نگاه طرفداران آن، معیار معنا یا معیار صدق نیست؛ تنها معیاری برای جدا کردن علم، از غیر علم و شبه علم است. پوپر در دیدگاه ابطال پذیری، با طرح اندیشه تقرب به صدق، با استقراگرایان در باور به عقلانیت و پیشرفت علمی همراه می شود و خوش بینی، فلسفه مدرن را به نقش علم در جامعه و تاریخ بشری حفظ می کند. در عین حال، مبنایی تجربی برای نظریه های علمی در نظر نمی گیرد؛ نظریه را حدسی موقت معرفی می کند که برای رفع مشکلات، نظریه های قبلی، پیشنهاد شده است. وی، کارکرد تجربه را منحصر در نقد و ابطال می داند و تأکید می کند که تجربه در اثبات، یا تأیید یک نظریه دخیل نیست. وی نه تنها این منطق را در علوم طبیعی جاری می داند، بلکه همین روش و منطق را در نظریه پردازی در علوم اجتماعی هم جاری می داند. این مقاله، مبانی معرفتی و نتایج ابطال گرایی پوپر در علوم طبیعی و اجتماعی را مورد مطالعه و نقد و بررسی قرار داده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Full Text:
    متن کامل مقاله: 

     

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    امامی فر، حمید.(1395) نقد و بررسی نظریه روش‌شناختی ابطال‌گرایی پوپر و کارکرد آن در علوم انسانی. دو فصلنامه روش شناسی پژوهش در علوم انسانی، 7(2)، 29-48

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حمید امامی فر."نقد و بررسی نظریه روش‌شناختی ابطال‌گرایی پوپر و کارکرد آن در علوم انسانی". دو فصلنامه روش شناسی پژوهش در علوم انسانی، 7، 2، 1395، 29-48

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    امامی فر، حمید.(1395) 'نقد و بررسی نظریه روش‌شناختی ابطال‌گرایی پوپر و کارکرد آن در علوم انسانی'، دو فصلنامه روش شناسی پژوهش در علوم انسانی، 7(2), pp. 29-48

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    امامی فر، حمید. نقد و بررسی نظریه روش‌شناختی ابطال‌گرایی پوپر و کارکرد آن در علوم انسانی. روش شناسی پژوهش در علوم انسانی، 7, 1395؛ 7(2): 29-48