در تحقيقـات اجتمـاعي بـراي شناسـايي و حـل مسـائل نيـاز بـه دانـش و تسـلط بـر روش شناسي هاي علمي و مسير تحقيق است . تحقيقـات كمـي و كيفـي كـه از دو مبنـاي متفاوت پارادايمي اند، اين مسيرها را مشخص می سازند. در هر رويكرد كمي و كيفي براي انجام پژوهش نياز به ابزار و روشهاي متفـاوتي اسـت كـه يكـي از آنهـا روش تحليـل محتواست. تحليل محتوا نخست بيشتر به صورت كمي براي اندازه گيري متغيرهـا اسـتفاده می شد. اواسط قرن بيستم بود كه رويكردهاي كيفي در تحليل محتوا گسترش يافتند. تحلیل محتواي كيفي را ميتوان نوعي روش شناسي تحقيق در خـدمت تفسـير محتـوايي داده هـا
دانست. براساس نظریه شی يه و شانون ميتوان رهيافـت هـاي موجـود در زمينـة تحليـل محتوای كيفي را به سه دسته تحليل محتواي عرفي ، تحليـل محتـواي جهـت دار و تحليـل محتوای تلخیصی تقسيم کرد. در اين مقاله بر اساس این دیدگاه . نخست به مقايسه اين سـه رویکرد می پردازيم و سپس مفاهيم اساسي و همچنين چگونگي قابليـت اطمينـان در ايـن را بررسی می کنیم.